به مامانم گفته بودم درباره رتبه هم کلاسی هام بهم چیزی نگه .
ولی آخرش کارخودشو کرد پای تلفن به داییم گفت آره فلانی درسش مثه دخترمن بود پارسال این موقه
ولی خب بعدش دیگه . .حالا سال بعد رتبش مثه اون میشه
تصمیم گرفتم خشممو پنهان نکنم البته اصلا خشم نداشتم . غمگین بودم و زدم زیر گریه و تصمیم گرفتم کاری کنم که اندازه یه ارزن برای حرفم ارزش بزارن
رفتم دوتا بشقاب برداشتم و پرتشون کردم باغ کناری . یکی هم دادم به برادرم و گفتم اونم باید پرت کنه ! بیچاره قبول کرد
شب بود . بعد با چراغ قوه نگاه کردم تو باغو
دوتاشون سالم بودن اون یکی رم ندیدم
خلاصه بعدش دوستم به گوشی مامانم پیام داد و باهم چت کردیم (من خودم گوشی ندارم ) رتبش یه چیزی تو مایه های من شده بود
و فاجعه که رتبه های برتر مدرسمونو واسم فرستاد .
واقعا احساس میکنم باید برم بمیرم . همکلاسی های هم ترازم و بعضی هاکه از من پایین تر هم بودن همه زیر1500 شده بودن . فقط من گند زدم
واقعا نمیدونم خدا داره چیکار میکنه
به هر حال الان داریم برای سال آینده با برادرم برنامه میریزیم .
کاش امسال تموم شه
کاش خیلی زود تموم شه
درباره این سایت